بيست پند از عبيد! |
نويسندگان کلاسيک
|
![]() |
اين ماه، همهی دستاندرکاران طناز پايگاه ما اسير سرماخوردگی شدند و سرماخوردگی
مزمن شد و به سرگيجه رسيد. همهی حضرات اهل شوخی و تمسخر، در بستر بيماری افتادند و
در طنزخانه بسته ماند. برای همين سراغ عبيد زاکانی، مرشد و بزرگ همهی طنزنويسان و
فکاههگويان رفتيم و فعلاً بيست پند از رسالهی «صد پند» او را همراه مقدمهاش
آورديم تا ببينيم ماه ديگر چه پيش میآيد.
فعلاً بيست پند از صد پند عبيد زاکانی
بر رای اصحاب نظر و فراست عرضه میدارد که متکلم اين حروف (عبيد زاکانی) بلغه الله
نماية الامانی اگرچه در علم مايهای و در هنر پايهای ندارد، اما از اوان جوانی به
مطالعهی کتاب و سخن علما و حکما اهتمام داشت. تا در اين روزگار که تاريخ هجرت به
هفتصد و پنجاه رسيد از گفتار سلطانالحکما (افلاتون) نسخهای مطالعه افتاد که برای
شاگرد خود ارسطو نوشته بود و يگانهی روزگار (خواجه نصيرالدين طوسی) از زبان يونان
به زبان فارسی ترجمه کرده و در اخلاق ثبت نموده، با چندين نامه علیالخصوص
پندنامهی شاه عادل (انوشيروان) که بر «تاج ربيع» فرموده. به خواندن آن خاطر را
رغبتی عظيم شد و بر آن ترتيب پندنامهای اتفاق افتاد درويشنامه، از شائبهی ريا
خالی و از تکلفات عاری، تا نفع او عموم خلايق را شامل گردد و مؤلف نيز به واسطهی
آن از صاحبدلی بهرهمند شود. اميد که همگنان را اين پند کلمات خطی تمام حاصل آيد.
بيت:
اگرشربتی بايدت سودمند
ز داعی شنو نوشداروی پند
ز پرويزن معرفت بيخته
به شهد ظرافت برآميخته
(پرويزن يعنی غربال).
اما پندها:
1 ـ ای عزيزان عمر غنيمت شمريد.
2 ـ وقت از دست مدهيد.
3 ـ عيش امروز به فردا ميندازيد.
4 ـ روز نيک به روز بد مدهيد.
5 ـ پادشاهی را نعمت و غنيمت و تندرستی و ايمنی دانيد.
6 ـ حاضروقت باشيد که عمر دوباره نخواهد بود.
7 ـ هرکس که پايه و نسب خود را فراموش کند به يادش مياريد.
8 ـ بر خودپسندان سلام مدهيد.
9 ـ زمان ناخوشی را به حساب عمر مشمريد.
10 ـ مردم خوشباش و سبکروح و کريمنهاد و قلندرمزاج را از ما درود دهيد.
11 ـ طمع از خير کسان ببريد تا به ريش مردم توانيد خنديد.
12 ـ گرد در پادشاهان مگرديد و عطای ايشان به لقای دربانان ايشان بخشيد.
13 ـ جان فدای ياران موافق کنيد.
14 ـ برکت عمر و روشنايی چشم و فرح دل در مشاهدهی نيکوان دانيد.
15 ـ ابرو درهمکشيدگان و گره در پيشانی آورندگان و سخن بهجدگويان و ترشرويان و
کجمزاجان و بخيلان و دروغگويان و بد ادبان را لعنت کنيد.
16 ـ خواجگان و بزرگان بیمروت را به ريش تيزيد.
17 ـ تا توانيد سخن حق مگوئيد تا بر دلها گران مشويد و مردم بیسبب از شما نرنجند.
18 ـ مسخرگی و قوادی و دفزنی و غمازی و گواهی به دروغ دادن و دين به دنيا فروختن و
کفران نعمت پيشه سازيد تا پيش بزرگان عزيز باشيد و از عمر برخوردار گرديد.
19 ـ سخن شيخان باور مکنيد تا گمراه نشويد و به دوزخ نرويد.
20 ـ دست ارادت در دامن رندان پاکباز زنيد تا رستگار شويد.
تا بعد...
5 بهمن 1383
||
(
متون کهن
،
طنز
)
||
نظر خوانندگان ( 3 )
||
بالای صفحه
نظر خوانندگان:
سلام..مرسي ....
خوب بود
salam khaste nabashid yarane zahmatkesham
az matalaebtoon besiar lezat mibaram
haq yaretan bashad