دوگانهی راه |
رضا مهرعلیان
|
![]() |
برای علیرضا طاهری عراقی و دیوید لینچ
۱) دهل
راه بود
در میان راه قاطری که گاری میبرد
و بار آنقدر بس بود
که شمردن نمیخواست
زن آرد بود و آب
چشمانش بور بود
دود کورش نمیکرد پای تنور
دشت دور نبود
زن پای خواب بود
و دستهای خمیریاش نان میشد و آب میشد
شبها
۲) درام
جاده راه راه است:
راه است راه نیست
راه است راه نیست
اینجا اسبها را با شمارهی سوارشان میشناسند
دخترهای بور را با شمارهی خانهشان
و شمارهی تنشان
تو آنقدر نازک بودی که شماره نداشتی
در عکسها دیده نمیشدی
مثل واتیکان بودی در نقشهی جهان
من مثل شیلی بلند ایستاده بودم
و بین ما راهی نبود جز آسمان
زیرا تو مرا با به سال انقلاب میشناختی
من تو را با نام پاپ
1 خرداد 1385
||
(
شعر فارسی
)
||
نظر خوانندگان ( 8 )
||
بالای صفحه
نظر خوانندگان:
بد سليقه اي نيست . سعدي شعرش را به فردوسي تقديم نمايد .
خير . بايد نوشت لوس بازي بيماري بي درماني شده .مرا خيام بنام و ومن ترا شاملو مي نامم.اين است سرنوشت قومي ...هويت خود را از دست داده .ال فاتخه !
و تو انقدر نازک بودی که شماره نداشتی...! مرسی
قطعه هاي قشنگ و تصويرهاي جالبي بين اين شعرها هستند. اما انگار به ديگر جمله هل زوركي وصله پينه شده اند.
اين هيچ خوب نيست. انگاري كه بعضي جاها الهام شعر بوده و بعد ميانشان با جمله هاي بي معني و باسمه اي پر شده است. يا شعر نگو يا همه را بسژار به قلمت و نترس باش!
نه دوستان بي معرفتي كردند. قسمت دومش محشر بود. "و بين ما راهي نبود جز آسمان" تصويرها عميق بود. دوست دارم شعرهاي ديگه اي ازتون بخونم. "راه است راه نيست هم " قشنگ بود. اما بخش اول دلچسب من نبود.
هر دو بخش دلچسب من بود هم ايماژها هم ظريف بيني ها.
ساده و روان . و در عين حال دلنشين .ايماژها به نظرم بديع و غير تكراري بودند تكه اي از شعر اول هست كه غبطه خوردم چرا من ننوشتم . موفق باشيد .
عالي بود